قاب زندگی

یک زن هستم در قاب زندگی

قاب زندگی

یک زن هستم در قاب زندگی

۲۷ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

 

 

اگر بگوییم هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این تمدن دو بخش دارد. یک بخش ابزاری و یک بخش دیگر بخش متنی و اصلی است که همان سبک زندگی است*.

خوشبختانه چند وقتی ست که مساله ی سبک زندگی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در این میان دغدغه ی ما بعنوان یک مسلمان دستیابی به الگوی کامل سبک زندگی اسلامی است. نهاد ها و موسسات زیادی نیز شروع به فعالیت و ارائه ی الگودر این زمینه کرده اند. اما اقدامات سطحی و مقطعی که گاها بوی تبلیغات و پرکردن رزومه می دهند باعث شده اند این مساله در حد لقلقه ی زبان باقی بمانند.

درچند روز اخیر، شهرداری تهران به مناسبت شب یلدا در محلات جشنواره ی غذا با محوریت سبک زندگی ایرانی اسلامی برگزار کرد. درمنطقه ی 22 این برنامه با همکاری سپاه انجام شد. این مراسم که باتبلیغات جشنواره ی شسمهو حافظ خوانی همراه بود بامدیحه سرایی مرشد،آغاز و باتوضیحات مسوول برگزاری مراسم درمورد سبک زندگی ایرانی اسلامی،داوری غذاها و سرو آن ها پایان یافت.

بخش جنبی جشنواره جمع آوری اعانه برای کودکان سرطانی بود.

نیخواهم درمورد تیپ های عجیب و غریب غرفه داران، ضرورت حافظ خوانی بک خانم محجبه در بین آقایان و رعایت نکردن حریم ها بین محرم و نامحرم در این برنامه بنوسیم که در حوصله ی این مطلب نیست اما 2 نکته که با توجه به شعار مراسم بدجوری توی چشم میزد و نمیتوان نادیده اش گرفت دریافت هزینه بابت غذا و ارائه ی سبک زندگی ایرانی اسلامی توسط برگزارکنندگان بود.

نکته ی اول دریافت مبالغی بابت غذاهای مسابقه، توسط غرفه داران بود. هرچند که قرار بود کمک های جمع آوری شده برای کودکان سرطانی هدیه شود اما درخواست مبالغ عجیب و غریب برای یک ملاقه آش نه تنها اسلامی نیست بلکه از مهمان نوازی و انصاف ایرانی هم به دور است. در این میان فقط یک خانم غرفه دار مسن _ با تمام دقتی که یک کدبانو برای پذیرایی از مهمان هایش به کار میگیرد_ غذاهایش را میان بازدیدکنندگان؛ توزیع میکرد. صندق جمع آوری اعانه را کنار میزش گذاشته بود و از کسی صدقه ی زوری نمی گرفت. هرکس بنا به مقدار دلخواه داخل صندق، صدقه می انداخت و یا اصلا چیزی نمی داد.

نکته ی دیگر توضیحات برگزارکنندگان درمورد مفهوم سبک زندگی ایرانی اسلامی بود. خانم مسئول با صورت آرایش کرده، موهای آراسته، مانتوی آستین کوتاه درمورد سبک زندگی ایرانی اسلامی اینگونه توضیح داد:

هدف ما از برگزاری جشنواره این بود که بیایید مدرنیته را که آرامش زندگی را ازمان گرفته است، کنار بگذاریم و فرهنگ ایرانی و آموزه های دینی مان را انجام دهیم و به انها پایبند باشیم. برگزاری مراسم یلدا درخانه ها و شور و نشاطی که به خانه می آورد یکی از راهکارها برای بازگشت به سوی آرامش و سنت است.

اینکه این خانم با آن وضع حجاب درباره سبک زندگی ایرانی اسلامی و برگزاری مراسم برای شور و نشاط صحبت می کند آن هم در ایامی که شیعه داغدار به اسارت رفتن خاندان اهل بیت است و از طرفی دیگر در کشورهای مختلف، مسلمانان و بویژه شیعیان زیر بار شدیدترن ظلم ها هستند؛ نشان از آن دارد که حتی سطحی ترین حالت مفهوم سبک زندگی ایرانی اسلامی توسط ایشان درک نشده است. البته اگر نخواهیم بگوییم که در این مراسم شب یلدایی کلمه ی اسلام فقط جنبه ی تزیینی داشت.

حال که نیاز به داشتن یک نوع سبک زندگی درمیان عامه ی مردم نیز حس می شود، ضرورت داشتن یک الگوی مناسب_ که برای ما سبک ایرانی، اسلامی_ است و ارائه ی مولفه ها و جزییات دقیق تر و جزیی تر ضروری می نماید ؛ انتظار می رود دستگاه های دولتی با فاصله گرفتن از اقدامات سطحی، با برنامه های غنی تر پای در مسیر اقدامات صحیح و نتیجه بخش در زمینه ی سبک زندگی بگذارند زیرا که طبق نظر امام خامنه ای حفظه الله یکی از ابعاد مهم پیشرفت و رسیدن به تمدن اسلامی، اصلاح سبک زندگی و فعلیت بخشیدن به سبک زندگی ایرانی اسلامی است.

*سخنان امام خامنه ای در جمع جوانان خراسان شمالی 23/7/1391

 

۰ نظر ۳۰ آذر ۹۱ ، ۲۰:۳۰
سهیلا ملکی
 

از آنجایی که سخن برای گفتن زیاد است و دریغ از همتی برای نگاشتن ـ و چشمی برای خواندن ـ به سبک استاد بزرگ و محبوبم دکترفرهادیبه چند تشکر و تذکر و احیانا گلایه ـ کاملا شخصی ـ بسنده میکنم

 

هرچند که اهل دل عقیده دارند سفر به سرزمین نور، محقق نمی شود مگر به لطف میزبان و

تا که از جانب معشوق نباشد کششی     کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

اما واجب می دانم از جناب دکترکرمیبابت تهدیدشان مبنی بر این که اگر یک جلسه دیگر سر کلاسشان حاضر نشوم، نمره ی قبولی به بنده نخواهند داد تشکر کنم. ایشان همیشه لطفشان ـ به حد زبانزد شدن ـ شامل حال بنده بوده است. تشکر جدی تر بنده از ایشان بدین جهت است که باعث شدند برای حضور در کلاس 8 صبح روز سه شنبه ایشان در کمال حسرت از رفتن به سرزمین نور منصرف شوم. امروز با خبر شدم کلاس سه شنبه ایشان تشکیل نخواهد شد!

تشکر دیگر بنده از جناب آقایعبدالهیست بابت برنامه ریزی منسجم و دقیقشان که هیئتی وار آن قدر تاریخ رفت و برگشت را تغییر دادند تا هم ما از سفر بازبمانیم و هم دوستانی که به سرزمین نور رفته بودند به جای سه شنبه بعد از ظهر، امروزـ یکشنبه ـ به تهران برسند!!

از آن جهت که نمی دانم دادن نمره ی 19.5به بنده توسط جناب دکترفاضلی، باعث خوشحالی ست یا نگرانی، علی الحساب از ایشان تشکر یا گلایه نمی کنم

باید ابراز نگرانی و ناراحتی بکنم از این که ـ طبق مصاحبه های میدانی در دانشکده ـ حداقل 70٪ دانشجویانی که برای آقای هیجان زده و متضاد، کف زدند! معنی واِِژه یتوتالیتررا نمی دانستند*

 

و غم انگیزتر از آن رای به جناب علیمطهریتوسط دوستان ولایت مدار است...

 

 

راستی کاروان جهانیالی بیت المقدسدر راه است

....................................................................

* نشست جریان شناسی سینمای ایران با حضور استادان هاشم زاده و فراستی

...................................................................

 

خوابگاه شهید فرهمند. وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی

گزارش از آخرین وضعیت پرونده مبارزه با مفاسد اقتصادی

 

 

۱ نظر ۲۰ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰
سهیلا ملکی
 
میگن فاصله ی راست و دروغ 4 انگشته. فاصله ی گوش تا چشم

 

میدونم اینارو اما گاهی دلم میخواد اونی که گوشم میشنوه درست باشه نه اونی که چشمم میبینه

رییس جمهور عزیز

شما بگو کدوم جریان انحرافی؟!

شما بگو سیاه نمایی حسین شریعتمداری مبنی بر وجود جریان انحرافی

شما خبرگزاری فارس رو بگو سایت خبری  نظامی مخالف دولت

بذار اصلا فک کنم با ابصار نیوز راه انداختن میشه ولایی شد

اصلا بگو همه برعلیه دولت شدن تا افراد خدوم دولتی رو منحرف از ولایت جلوه بدن

به خدا، به خدا من دوست دارم اینایی که ازت میشنوم رو باور کنم

همه چیزا و کسایی رو که امروز دیدم هم میذارم پای سواد پایین سیاسی م و خودمو میزنم به اون راه

اما این نشریه ی خاتونی* که دادی دستم رو چه کنم.....؟!

............................................................................................

با هم رسیدیم به در

من از راست، ایشون از چپ

ایستادم و گفتم: بفرمایید

لبخندی زد و گفت: شما بفرمایید. خانوما مقدم ترند

.

.

.

.

.

.رییس جمهور من

پشت ولایت باش

پشتت هستیم

.......................................................................................

*نشریه سیاه خاتون در بسته ی فرهنگی/ نشست حامیان دولت با رییس جمهور

اینجا

اینحا

و اینجا

 

۰ نظر ۰۸ دی ۹۰ ، ۲۰:۳۰
سهیلا ملکی
 

طبق معمول روزهایی که سوار اتوبوس هستم، نگاهم به بیرون بود تا به ایستگاه برسیم. بنا به عادت همیشه چشمهایم گشت دنبال آیه هایی روی شیشه های ایستگاه اتوبوس.

اما شیشه های ایستگاه مثل همیشه نبود. به جای آیه های قرآن این عکس را چسبانده بودند.

 

                 

از کتابای جامعه شناسی دبیرستان برایتان مثال می آورم. " افراد در فرآیند جامعه پذیری با نقش ها و الگو ها آشنا می شوند. از این طریق وارد شبکه ی اجتماعی شده و طبق الگوهای ارائه شده به ایفای نقش می پردازند.

 اگر خانواده، مدرسه، رسانه و ... در ارائه ی این الگوها متفق القول باشند، هنجارها مشخص است و افراد طبق اگوهای مشخص به خوبی رفتار می کنند. اما اگر خانواده و مدرسه و رسانه و ... هر کدام الگوی متفاوتی را ارائه کنند، مردم به سردرگمی دچار می شوند. با تناقضاتی روبه رو می شوند که منتج به عدم تشخیص الگوی صحیح می شود."

دربحث حجاب، بعضا با تناقضاتی مواجه هستیم.

اردیبهشت ماه بحث عفاف و حجاب داغ می شود. تلوزیون گزاش هایی پخش میکند که مردم خواستار برخورد جدی با افراد بی حجاب هستند.

از طرف دیگر هم با خانم هایی مصاحبه می کند که بدحجاب هستند و ناهنجار. نکته اینجاست که صورت فرد ناهنجار(بی حجاب) مات یا شطرنجی می شود. پس تا اینجا نتیجه می گیریم که بی حجابی بد است.

چند وقت بعد نزدیک یک انتخابات یا راهپیمایی ملی می شود. همان فرد بی حجاب را درصف رای یا درحال شعار دادن می بینیم. حالا این فرد ناهنجار نماد یک انسان میهن دوست متعهد می شود. همه ی دوربین ها روی او زوم می کنند و با او مصاحبه می کنند. صحبت هایش هم از تلوزیون پخش می شود بدون صورت شطرنجی!

 این از تلوزیون

این روزها که گشت ارشاد درخیابان می چرخد، جناب محترم شهرداری در سطح شهرـ آن هم به جای آیه های قرآن ـ عکس می چسباند و در آن الگوی یک شهروند را زنی نشان می دهد که حجاب موهایش کامل نیست. گویا دراین شهر هیچ شهروند خانم محجبه ای وجود ندارد.

جناب مسئولین! چقدر بدهیم دیگر کار فرهنگی نکنید؟

نسوزانید اینقدر این فسفرهای بیچاره تان را

 

 

* من گم شده ام

میان همهمه ی آدم ها

کشمکش باورها

گم شده ام

.............................................................

ته نوشت: این شعر ربطی به بحث حجاب نداره. کلی عرض کردم

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۰ ، ۱۹:۳۰
سهیلا ملکی
 
شاه جهان عزیز

 

سلام.حالت چطور است؟ خوبی؟ چه می کنی؟ چه خبر؟

کسی پیشت نیامده؟ وعده ی جدید نداده اند؟

 حال من هم اگر بگذاری، خوبم. میگذرانم

راستی تو که تلوزیون و رادیو و اینترنت و روزنامه نداری، خبر ها را می شنوی؟

چند وقت پیش، گفتند: هوا آلوده است. ماسک بزنید

هشدار! بیماران قلبی و کودکان بیرون نیایند

هشدار:هوا آلوده ست.

شهر تعطیل است

خوشحال شدم. چند روزی گذشت و خطر که رفع شد، بیرون آمدم

باز هم ترافیک و بوق و شلوغی و هیاهو

و هوا آلوه تر شد

.

.

برف آمد

همه جا سپید شد.سپید سپید

آلودگی رفت

کسانی که در خانه مانده بودند بیرون آمدند. همه شاد. همه خوشحال

حالا با خیال راحت بیرون می آیم. برف بازی می کنم

سردم که می شود زیپ کاپشنم را بالا می کشم. خیلی سرد شود به خانه برمی گردم، شعله ی بخاری را زیاد می کنم، سوپ داغ می خورم

این روز ها تو چه می کنی؟ تو که ماسک و خانه نداشتی، آلودگی با ریه های تو چه کرد؟ ریه ای برایت ماند؟

با زمستان چطوری؟ سقف چادرت ایزوگام هست؟ لباس گرم داری؟

بابا بیرون بیا. آلودگی از بین رفته!وضعیت کشور، سپید

هوا پاک پاک، شهر امن امن است.

خلاصه کنم، همه چیز بر وفق مراد است

مگر نشنیدی برای اداره ی دنیا باید از ما الگو بگیرند؟!

پاشو برو به زندگیت برس. کدام مفسد اقتصادی؟ برو به فکر کفش های سوراخ بچه ات باش

برو خانه.کنار بخاری.یارانه ات را بگیر و زندگیت را بکن

ما که یک عمر خوابیم.بگذار زمستان را راحت تر بخوابیم

این شب ها صدای به هم خوردن دندان هایت خواب را از سرم می پراند

تو هم برو بخواب و خواب آشفته ام را آشفته تر نکن.

یا علی

                                                                             

بعدا نوشت: این عکس رو در پی کامنت ها ی خصوصی دوستان مبنی بر مبهم بودن مخاطب نامه گذاشتم.

۰ نظر ۲۶ دی ۸۹ ، ۲۰:۳۰
سهیلا ملکی
 
با چند هفته تاخیر....

 

تو روزنامه ها خوندم که آقای دلخوش(نماینده صومعه سرا) در خلال بررسی لایحه برنامه پنجم برای تصمیم‌گیری درباره بودجه های مصرف نشده،پیشنهاد دادند که:

مانده وجوه مصرف نشده واحدهای آموزشی و دانشگاهی، قابل انتقال به سال بعد باشد و اگر هم باز صرف نشد، به حساب ذخیره ارزی بازگردانده شود. 

جناب لاریجانی هم  با خنده به دلخوش گفتند که :      

 به نظر شما چنین احتمالی در عالم ملک رخ میدهد که بودجه ای هزینه نشود؟!

  توی کره مریخ ممکن است ولی روی زمین، آن هم در ایران، نه!
 

 

*جناب آقای لاریجانی، برای پیدا کردن همچین دانشگاهی نیاز به رفتن به مریخ نیست

یه کم دقت کنید.همین بغل گوشتون.دانشگاه علامه طباطبایی!

۰ نظر ۳۰ آبان ۸۹ ، ۲۰:۳۰
سهیلا ملکی
 

                            به نام خدا

رهبر معظم انقلاب:اگر خدای ناکرده آمر به معروف و ناهی از منکری مورد جفای مأمور و یا مسئولی قرار بگیرد،خودم وارد قضیه خواهم شد.

 

 

رهبر انقلاب خطاب طلبه سیرجانی:شکر ا...مساعیک

                           

رهبر انقلاب:عدالت خواهی باید به یک مطالبه ی عمومی تبدیل شود.

نامه ی سرگشاده ی بیست چهره ی دانشگاهی و فرهنگی درباره ی طلبه ی سیرجانی"

 به گزارش رجانیوز متن کامل این نامه در ادامه آمده است:

 بیش از چهار سال از طرح مسئله ی زمین خواری های سیرجان توسط حجه الاسلام جهانشاهی می گذرد که به دوبار زندانی شدن ایشان به اتهام تشویش اذهان عمومی انجامیده است.جای تاسف است که هنوز افکار عمومی پاسخ مناسبی را از سوی دستگاههای ذیربط در مورد برخورد سوال برانگیز با ایشان نیافته است.به نظر می رسد محدود شدن فریضه ی عظیم امر به معروف و نهی از منکر به برخی مصادیق محدود و با اولویت کمتر و دور ماندن ماجرای مفاسد اقتصادی از ذیل نهی از منکر عمومی از جمله عوامل اصلی برخی از این ناکامی ها در این حوزه است.

وقت آن رسیده است که مسئولین محترم هیاتی را برای رسیدگی ویژه به دادخواهی این روحانی مخلص و دمیدن روح امید در حرکتهای عدالتخواهی مردمی تشکیل دهند و غیرت و حساسیت خود را نسبت به مظالم پیچیده ی اقتصادی-اجتماعی و همدلی با عدالتخواهان نشان دهند.

 امضا کنندگان نامه به شرح زیر است:

مهدی نصیری،سعید قاسمی،ابراهیم فیاض،حسین کچوییان،عباس سلیمی نمین،فروز رجایی فر،صادق کوشکی،مازیار بیژنی،مسعود ده نمکی،یوسفعلی میرشکاک،سعید زیباکلام،موسی نجفی،ابوالقاسم طالبی،وحید جلیلی،سید نظام الدین موسوی،فرشاد مهدی پور،علیمحمد مودب،مصطفی محدثی خراسانی،حیدر رحیم پور ازغدی.دکتر حسن عباسی نیز ضمن دیدار با طلبه ی سیرجانیاز مواضع وی حمایت کرد و ابراز داشت:جنبش عدالتخواهی امروز ماهیت ابوذری دارد.

بخش هایی از سخنان طلبه ی سیرجانی:

او بعد از 70 روز بست نشینی درباره ی کارش در مصاحبه با نشریه ی پنجره می گوید:کار اصلی مااین است که بحث رهبر معظم انقلاب مبنی بر مطالبه ی عدالت را تحقق بخشیم.

به نظرم بست نشینی ما و حمایت بچه ها از این اقدام،خودش یک مطالبه ی مردمی و به نوعی تحقق بخشیدن به همان مطالبه ی آقاست.حداقل اینست که ما داریم بستری را فراهم می کنیم تا مطالبه ی مردمی را به مرحله ی ظهور و بروز برسانیم.

 آقای جهانشاهی در بخشهایی از مصاحبه با هفته نامه ی یالثاراتدر پاسخ به این سوال که هزینه هایی مانند زندان رفتن هر آدم عاقلی را از عدالتخواهی باز می دارد می گوید:

(( این خیلی کم لطفی است که ما اسم خودمان را می گذاریم شیعه و پیرو امام حسین.بلکه به طور خاص تر نام عدالتخواه را روی خودمان می گذاریم ولی از کوچکترین هزینه ای در راه اهداف و آرمانهای خودمان دریغ می کنیم،یکی هم زندان است!جمله ای از شهید آوینی که من خیلی از آن خوشم می آید و اینجا میگویم))آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست))گفتن این حرفها واقعا برایم سخت است چون این گمان پدید آید که حتما من دارم از خودم تعریف میکنم اما به هر حال باید گفت من از خیلیها این گلایه را دارم که ما واقعا در برابر آرمانهایمان خیلی کم کاری می کنیم و سعی میکنیم هزینه ای نپردازیم .با دیدن حداقل هزینه از میدان کنار می کشیم بعد هم انتظار داریم اتفاقهای بزرگ بیفتد.به آرمانها و هدفهای بزرگی دست پیدا کنیم از این جهت زندان رفتن شاید خط قرمز خیلی ها باشد فکر می کنند ما تا جایی وظیفه داریم که زندان نرویم و واقعا توهم این مشکلات قشر عظیمی از ما را برای کار در زمینه ی عدالتخواهی منفعل کرده است))

وقتی یک حرکت ضد عدالت در جامعه اتفاق می افتد و صدای انسان متعهدی بلند میشود،وقتی دنباله ی آن توسط مردم گرفته شود،کم کم متخلفان در می یابند که مردم جامعه زنده هستند و همین در اجتماع امنیت می آفریند.کسی که حق اجتماع را ضایع می کند زمانیکه مطمئن باشد مجازات می شود همه اطمینان پیدا میکنند که در حکومت اسلامی ظلم بی جواب نمی ماند و این یعنی همان امر به معروف و نهی از منکری که در اسلام خون ارزشمند امام حسین پای آن ریخته شده است.

 اگر ما محرم و صفر برای امام حسین سینه می زنیم و اشک می ریزیم،نباید غروب روز آخر صفر همه ی گریه ها را قورت داده و یک آب هم رویش بنوشیم،بلکه باید همیشه یادمان باشد که امام حسین برای ایجاد حکومت عدالت و اصلاح امت جدش شهید شد و ما اکنون به برکت خون شهیدان از صدر اسلام تا کنون ،حکومت اسلامی را داریم و شکر نعمت آن اینست که به خوبی از آن مراقبت کنیم و آفتهای آن را از بین ببریم.یادمان باشد آنان که در این راه رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند و ایستادند کاری زینبی،و آنان که جزء هیچکدام از این گروهها نیستند بدون تعارف یزیدی اند.

 امروز که ساختار جمهوری اسلامی و ملت ایران آمادگی خود را برای مطالبه ی عدالت نشان داده ،زمینه ای به وجود آمده که حرکتهای عدالت طلبانه ی مردمی سربرآوردن و بقایای طاغوت مسلمان نمایی را که با تساهل و تسامح قوه ی قضاییه رشد کرده است،ریشه کن نمایند. با روی کار آمدن دولتی که اصلیترین شعار آن تحقق عدالت است و در این مسیر نیز گامهای ارزنده ای برداشته،زمینه برای ریشه کن کردن پسماندهای عدالت ستیزی در حکومت و جامعه به وجود آمده است و باید دقت شود که هل من ناصر عدالت طلبانه ی رهبر انقلاب بی پاسخ نماند تا اینگونه قدم به قدم آلودگیها از جامعه و حکومت اسلامی بیرون ریخته شوند تا انقلاب عدالتخواهانه مردم ایران به انقلاب جهانی حضرت مهدی بپیوندد. 

ماجرای طلبه ی سیرجانی از کجا شروع شد؟

شروع ماجرای طلبه ی سیرجانی به بحثهای افشای زمین خواری در سیرجان بازمیگردد.زمانی که حجت الاسلام جهانشاهی امام جماعت مسجد امام حسن و مسئول کانون جوانان مساجد سیرجان با انتشار نشریه عدالتخواهی و پخش آن در نماز جمعه ی سیرجان به افشای مفاسد اقتصادی و زمین خواران آن شهر می پردازد و از مردم میخواهد طوماری را که جهت برخورد با این مفاسد به سران سه قوه نوشته شده،امضا کنند.اما اداره اطلاعات استان بلافاصله ضمن جلوگیری از ادامه ی امضای این طومار از جهانشاهی به دلبل برهم زدن نظم شهر شکایت میکند.

 وی در آن طومار به زمین خواری 2500هکتاری برخی با نفوذان شهر اعتراض کرده بود که همین اعتراض ها و بیانیه ها باعث شد تا وی را برای اولین بار به جرم تشویش اذهان عمومی بازداشت و محاکمه و به سه ماه و یک روز حبس محکوم نمایند. او اما پس از آزادی از مبارزه با مفاسد اقتصادی پشیمان نشد تا آنجا که وقتی بیانیه ها و تحصن ها در برابر فرمانداری سیرجان کارگر نیافتاد او تصمیم گرفت از سیرجان تا تهران را در اعتراض به مفاسد اقتصادی راهپیمایی کند.

 طلبه ی عدالتخواه سیرجان 18 خرداد راهپیمایی خود را از سیرجان شروع کرد تا درسی و سومین روز یعنی19تیر سال87،در شهرستان آباده شیراز دستگیر و زندانی شود.

 جهانشاهی پس از دستگیری به جرم انجام اعمال خلاف شأن روحانیت به 5/23ماه حبس،سه سال عدم تردد و اقامت در سیرجان ،سی هزار تومان وجه نقد عوض از شلاق و8 سال خلع لباس محکوم شد.

عجیب است که او هم بند جزایری و مخالفان نظام بود در حالی که به تاسی از رهبر ش به مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخته بود.

بعد از گذشت هشت ماه و هشت روز از حبس،حجت الاسلام جهانشاهی برای دومین بار به فرمان رهبر معظم انقلاب و با دریافت پیام شفاهی ایشان با عنوانشکر الله مساعیکدر حالی که حدود 15 ماه از حبسش باقی ماند هبود آزاد شد.

 آزادی جهانشاهی همراه با اولین جرقه های تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال88 بودکه بعد از انتخابات به فتنه ای سوزان تبدیل شد.آتش سوزان فتنه تا ماهها اجازه ی فعالیت را به جهانشاهی نمیداد.اما او بعد از گذشت 8 ماه و با اطمینان از اینکه از کارش سوءاستفاده علیه نظام نخواهد شد،مجددا شروع به فعالیت کرد.

اولین اقدام او بعد از انتخابات مراجعه به مجلس شورای اسلامی در روز دوشنبه 5بهمن88 بود. او به همراه دوستانش نامه ای را که نوشته بود به تعداد نمایندگان تکثیر کرده و به دفتر تمام نمایندگان مجلس تحویل داد.اما بعد از گذشت سه ماه و نیم از اولین جلسه با کمیسیون اصل نود،کمیسیون مذکور می گوید:بررسی این پرونده در صلاحیت کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی نیست.

علیرضا جهانشاهی همزمان با شهادت صدیقه ی طاهره باز در حرکتی جدید عازم ام القرای جهان اسلام شد تا صدای عدالتخواهی خود را بلند تر از گذشته فریاد کند اما این بار تنها نیست و دانشجویان و طلاب جوان نیز که ندای حق طلبانه ی او را شنیدند وی را همراهی میکنند.

 او اولین شب حضورش در تهران را در مرقد امام خمینی گذراند و صبح روز شنبه اول خرداد 1389 باز هم با پای پیاده این بار به مقصد حرم حضرت عبدالعظیمحرکت کرد. با فرا رسیدن یکشنبه مشخص شد که جهانشاهی حرم حضرت عبدالعظیم را برای توقف انتخاب کرده است،توقفی که آغاز یک بست نشینی چند ماهه است.   
کد لوگو سمت چپ وبلاگکد لوگو سمت چپ وبلاگ
 

 

 

۰ نظر ۱۷ شهریور ۸۹ ، ۱۹:۳۰
سهیلا ملکی