قاب زندگی

یک زن هستم در قاب زندگی

قاب زندگی

یک زن هستم در قاب زندگی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت» ثبت شده است

کلا آدم حرف گوش کنی هستم. یعنی تا حرفی به نظرم درست بیاید تمام هم و غمم عمل به آن می شود. یک نوع قانون پذیری خاص. حالا قانون حقوقی باشد یا اخلاقی یا شرعی، فرقی نمی کند. در هرصورت تابع حرق حق هستم.
نمونه ش این که الان از فروشگاه ترمینال قم بیرون آمدم و سر انگشتی حساب کردم دیدم این آب معدنی کوچک، یک بسته لواشک پذیرایی که برای محمد خریدم و یک بسته پفک کوچک نباید 5 هزار تومان می شد. باید می رفتم پولم را پس می گرفتم؟ سریع به خودم جواب دادم ترمینال ها همیشه اینجوری اند. این که کسی اینطوری بی اخلاقی کند چون ترمینال است و کار مردم لنگ است قانعم نکرد ولی حقیقتش این بود که بودن تعداد زیادی مرد در فروشگاه مانع رفتنم می شد. توی اتوبوس نشستم. دانه دانه پفک ها را یعنی تنها چیزی که با این دندان کشیده و لثه ی آش و لاش می توانم در دهان آب کنم و تا قزوین گرسنگی ام را کنترل کنم، در دهانم اب کردم، کتاب ابن مشغله را باز کردم دوباره بخوانمش و برسم به آن قسمت که به دکترها گیر می دهد و هم حرص بخورم هم کیف کنم. اما اول چشمم افتاد به جمله ای که چندسال پیش زیرش خط کشیده بودم:

"زندگی ملک وقف است دوست من! حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی یا بگذاری دیگران روی آن فساد کنند... حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر مظلوم و بی پناه بنمائی"

خب این طوری شد که دیدم نمی شود. باید بروم و جلوی فساد را بگیرم. اگر او یک مرد سبیل کلفت است خب منم یک زن هستم که 2 سال است درمقابل سختی های مادری کم نیاورده ام . چقدر قوی واقعا. چقدر خستگی ناپذیر. کیفم را گذاشتم توی صندلی و پوست خالی پفک را انداختم توی نایلون کنار اب و لواشک و راه افتادم سمت فروشگاه. توی راه تمام جواب هایی که احتمال داشت بشنوم را حدس زدم و برایشان جواب اماده کردم. دست اخر هم به نتیجه رسیدم جوری باشد که وقتی بیشترین مشتری جلوی پیشخوان هستند حرفم را بزنم تا اگر نخواست پولم را بدهد لااقل جلوی 5 نفر بگویم این کار شما حرام خوری است. اگر افاقه نکرد بروم پیش مدیر ترمینال. اگر باز هم نتیجه نداشت پیش کی باید می رفتم. شهرداری

 واقعا که گاهی وقت ها خیلی جوگیر می شوم. آن هم با خواندن یک پارگراف. بعید می دانم خود نادرخان ابراهیمی هم وقتی این پارگراف را می نوشت فکر می کرد کسی با خواندنش انقدر تهییج شود.

رفتم ولی از قضا همه ی مشتری ها رفتند و ماند 2 نفر. صندوقدار چاق که حداقل 50 سال داشت رو کرد به من و گقت: خب شما؟

همینطور که سرم پایین بود و به نایلونی که روی پیشخوان گذاشته بودم نگاه می کردم گفتم: این ها رو الان ازتون خریدم. قیمت مصرف کننده ش میشه 2 هزار و پونصد ولی شما 5تومن حساب کردید. نایلون را گرفت و تقریبا پرت کرد گوشه پیشخوان و رو کرد به ان دونفر تا کارشان را راه بیاندازد و بعدش به کار من رسیدگی کند. تقریبا بی ادبانه و حرفه ای بود

 

بعدش قیمت روی جلدها را حساب کرد بدون کلمه ای اعتراض یا عذرخواهی 2500 داد. پولم را برداشتم و به اینکه فکر کردم که جلوی یک بی اخلاقی و ظلم را گرفتم. البته سعی کردم به 600 باری که راننده ها برای یک مسیر تا 3 هزار تومن بیشتر از قیمت عادی ازم گرفته اند فکر نکنم. چون حقیقتش همیشه دلم به راننده ها می سوزد. اما همین الان در حال نوشتن این مطلب بهم برخورد تصمیم گرفتم دلسوزی ام را از راننده ها بردارم و به جیب همسرم معطوف کنم که این پول ها را از سر راه نیاورده.

 

خلاصه که قبول دارم در کنار اخلاق گرا بودن، جوگیر هم هستم

 

بیست و چهارم آبان نود و پنج

 

ابن مشغله

۸ نظر ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۹
سهیلا ملکی
 
شاه جهان عزیز

 

سلام.حالت چطور است؟ خوبی؟ چه می کنی؟ چه خبر؟

کسی پیشت نیامده؟ وعده ی جدید نداده اند؟

 حال من هم اگر بگذاری، خوبم. میگذرانم

راستی تو که تلوزیون و رادیو و اینترنت و روزنامه نداری، خبر ها را می شنوی؟

چند وقت پیش، گفتند: هوا آلوده است. ماسک بزنید

هشدار! بیماران قلبی و کودکان بیرون نیایند

هشدار:هوا آلوده ست.

شهر تعطیل است

خوشحال شدم. چند روزی گذشت و خطر که رفع شد، بیرون آمدم

باز هم ترافیک و بوق و شلوغی و هیاهو

و هوا آلوه تر شد

.

.

برف آمد

همه جا سپید شد.سپید سپید

آلودگی رفت

کسانی که در خانه مانده بودند بیرون آمدند. همه شاد. همه خوشحال

حالا با خیال راحت بیرون می آیم. برف بازی می کنم

سردم که می شود زیپ کاپشنم را بالا می کشم. خیلی سرد شود به خانه برمی گردم، شعله ی بخاری را زیاد می کنم، سوپ داغ می خورم

این روز ها تو چه می کنی؟ تو که ماسک و خانه نداشتی، آلودگی با ریه های تو چه کرد؟ ریه ای برایت ماند؟

با زمستان چطوری؟ سقف چادرت ایزوگام هست؟ لباس گرم داری؟

بابا بیرون بیا. آلودگی از بین رفته!وضعیت کشور، سپید

هوا پاک پاک، شهر امن امن است.

خلاصه کنم، همه چیز بر وفق مراد است

مگر نشنیدی برای اداره ی دنیا باید از ما الگو بگیرند؟!

پاشو برو به زندگیت برس. کدام مفسد اقتصادی؟ برو به فکر کفش های سوراخ بچه ات باش

برو خانه.کنار بخاری.یارانه ات را بگیر و زندگیت را بکن

ما که یک عمر خوابیم.بگذار زمستان را راحت تر بخوابیم

این شب ها صدای به هم خوردن دندان هایت خواب را از سرم می پراند

تو هم برو بخواب و خواب آشفته ام را آشفته تر نکن.

یا علی

                                                                             

بعدا نوشت: این عکس رو در پی کامنت ها ی خصوصی دوستان مبنی بر مبهم بودن مخاطب نامه گذاشتم.

۰ نظر ۲۶ دی ۸۹ ، ۲۰:۳۰
سهیلا ملکی
 

                            به نام خدا

رهبر معظم انقلاب:اگر خدای ناکرده آمر به معروف و ناهی از منکری مورد جفای مأمور و یا مسئولی قرار بگیرد،خودم وارد قضیه خواهم شد.

 

 

رهبر انقلاب خطاب طلبه سیرجانی:شکر ا...مساعیک

                           

رهبر انقلاب:عدالت خواهی باید به یک مطالبه ی عمومی تبدیل شود.

نامه ی سرگشاده ی بیست چهره ی دانشگاهی و فرهنگی درباره ی طلبه ی سیرجانی"

 به گزارش رجانیوز متن کامل این نامه در ادامه آمده است:

 بیش از چهار سال از طرح مسئله ی زمین خواری های سیرجان توسط حجه الاسلام جهانشاهی می گذرد که به دوبار زندانی شدن ایشان به اتهام تشویش اذهان عمومی انجامیده است.جای تاسف است که هنوز افکار عمومی پاسخ مناسبی را از سوی دستگاههای ذیربط در مورد برخورد سوال برانگیز با ایشان نیافته است.به نظر می رسد محدود شدن فریضه ی عظیم امر به معروف و نهی از منکر به برخی مصادیق محدود و با اولویت کمتر و دور ماندن ماجرای مفاسد اقتصادی از ذیل نهی از منکر عمومی از جمله عوامل اصلی برخی از این ناکامی ها در این حوزه است.

وقت آن رسیده است که مسئولین محترم هیاتی را برای رسیدگی ویژه به دادخواهی این روحانی مخلص و دمیدن روح امید در حرکتهای عدالتخواهی مردمی تشکیل دهند و غیرت و حساسیت خود را نسبت به مظالم پیچیده ی اقتصادی-اجتماعی و همدلی با عدالتخواهان نشان دهند.

 امضا کنندگان نامه به شرح زیر است:

مهدی نصیری،سعید قاسمی،ابراهیم فیاض،حسین کچوییان،عباس سلیمی نمین،فروز رجایی فر،صادق کوشکی،مازیار بیژنی،مسعود ده نمکی،یوسفعلی میرشکاک،سعید زیباکلام،موسی نجفی،ابوالقاسم طالبی،وحید جلیلی،سید نظام الدین موسوی،فرشاد مهدی پور،علیمحمد مودب،مصطفی محدثی خراسانی،حیدر رحیم پور ازغدی.دکتر حسن عباسی نیز ضمن دیدار با طلبه ی سیرجانیاز مواضع وی حمایت کرد و ابراز داشت:جنبش عدالتخواهی امروز ماهیت ابوذری دارد.

بخش هایی از سخنان طلبه ی سیرجانی:

او بعد از 70 روز بست نشینی درباره ی کارش در مصاحبه با نشریه ی پنجره می گوید:کار اصلی مااین است که بحث رهبر معظم انقلاب مبنی بر مطالبه ی عدالت را تحقق بخشیم.

به نظرم بست نشینی ما و حمایت بچه ها از این اقدام،خودش یک مطالبه ی مردمی و به نوعی تحقق بخشیدن به همان مطالبه ی آقاست.حداقل اینست که ما داریم بستری را فراهم می کنیم تا مطالبه ی مردمی را به مرحله ی ظهور و بروز برسانیم.

 آقای جهانشاهی در بخشهایی از مصاحبه با هفته نامه ی یالثاراتدر پاسخ به این سوال که هزینه هایی مانند زندان رفتن هر آدم عاقلی را از عدالتخواهی باز می دارد می گوید:

(( این خیلی کم لطفی است که ما اسم خودمان را می گذاریم شیعه و پیرو امام حسین.بلکه به طور خاص تر نام عدالتخواه را روی خودمان می گذاریم ولی از کوچکترین هزینه ای در راه اهداف و آرمانهای خودمان دریغ می کنیم،یکی هم زندان است!جمله ای از شهید آوینی که من خیلی از آن خوشم می آید و اینجا میگویم))آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست))گفتن این حرفها واقعا برایم سخت است چون این گمان پدید آید که حتما من دارم از خودم تعریف میکنم اما به هر حال باید گفت من از خیلیها این گلایه را دارم که ما واقعا در برابر آرمانهایمان خیلی کم کاری می کنیم و سعی میکنیم هزینه ای نپردازیم .با دیدن حداقل هزینه از میدان کنار می کشیم بعد هم انتظار داریم اتفاقهای بزرگ بیفتد.به آرمانها و هدفهای بزرگی دست پیدا کنیم از این جهت زندان رفتن شاید خط قرمز خیلی ها باشد فکر می کنند ما تا جایی وظیفه داریم که زندان نرویم و واقعا توهم این مشکلات قشر عظیمی از ما را برای کار در زمینه ی عدالتخواهی منفعل کرده است))

وقتی یک حرکت ضد عدالت در جامعه اتفاق می افتد و صدای انسان متعهدی بلند میشود،وقتی دنباله ی آن توسط مردم گرفته شود،کم کم متخلفان در می یابند که مردم جامعه زنده هستند و همین در اجتماع امنیت می آفریند.کسی که حق اجتماع را ضایع می کند زمانیکه مطمئن باشد مجازات می شود همه اطمینان پیدا میکنند که در حکومت اسلامی ظلم بی جواب نمی ماند و این یعنی همان امر به معروف و نهی از منکری که در اسلام خون ارزشمند امام حسین پای آن ریخته شده است.

 اگر ما محرم و صفر برای امام حسین سینه می زنیم و اشک می ریزیم،نباید غروب روز آخر صفر همه ی گریه ها را قورت داده و یک آب هم رویش بنوشیم،بلکه باید همیشه یادمان باشد که امام حسین برای ایجاد حکومت عدالت و اصلاح امت جدش شهید شد و ما اکنون به برکت خون شهیدان از صدر اسلام تا کنون ،حکومت اسلامی را داریم و شکر نعمت آن اینست که به خوبی از آن مراقبت کنیم و آفتهای آن را از بین ببریم.یادمان باشد آنان که در این راه رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند و ایستادند کاری زینبی،و آنان که جزء هیچکدام از این گروهها نیستند بدون تعارف یزیدی اند.

 امروز که ساختار جمهوری اسلامی و ملت ایران آمادگی خود را برای مطالبه ی عدالت نشان داده ،زمینه ای به وجود آمده که حرکتهای عدالت طلبانه ی مردمی سربرآوردن و بقایای طاغوت مسلمان نمایی را که با تساهل و تسامح قوه ی قضاییه رشد کرده است،ریشه کن نمایند. با روی کار آمدن دولتی که اصلیترین شعار آن تحقق عدالت است و در این مسیر نیز گامهای ارزنده ای برداشته،زمینه برای ریشه کن کردن پسماندهای عدالت ستیزی در حکومت و جامعه به وجود آمده است و باید دقت شود که هل من ناصر عدالت طلبانه ی رهبر انقلاب بی پاسخ نماند تا اینگونه قدم به قدم آلودگیها از جامعه و حکومت اسلامی بیرون ریخته شوند تا انقلاب عدالتخواهانه مردم ایران به انقلاب جهانی حضرت مهدی بپیوندد. 

ماجرای طلبه ی سیرجانی از کجا شروع شد؟

شروع ماجرای طلبه ی سیرجانی به بحثهای افشای زمین خواری در سیرجان بازمیگردد.زمانی که حجت الاسلام جهانشاهی امام جماعت مسجد امام حسن و مسئول کانون جوانان مساجد سیرجان با انتشار نشریه عدالتخواهی و پخش آن در نماز جمعه ی سیرجان به افشای مفاسد اقتصادی و زمین خواران آن شهر می پردازد و از مردم میخواهد طوماری را که جهت برخورد با این مفاسد به سران سه قوه نوشته شده،امضا کنند.اما اداره اطلاعات استان بلافاصله ضمن جلوگیری از ادامه ی امضای این طومار از جهانشاهی به دلبل برهم زدن نظم شهر شکایت میکند.

 وی در آن طومار به زمین خواری 2500هکتاری برخی با نفوذان شهر اعتراض کرده بود که همین اعتراض ها و بیانیه ها باعث شد تا وی را برای اولین بار به جرم تشویش اذهان عمومی بازداشت و محاکمه و به سه ماه و یک روز حبس محکوم نمایند. او اما پس از آزادی از مبارزه با مفاسد اقتصادی پشیمان نشد تا آنجا که وقتی بیانیه ها و تحصن ها در برابر فرمانداری سیرجان کارگر نیافتاد او تصمیم گرفت از سیرجان تا تهران را در اعتراض به مفاسد اقتصادی راهپیمایی کند.

 طلبه ی عدالتخواه سیرجان 18 خرداد راهپیمایی خود را از سیرجان شروع کرد تا درسی و سومین روز یعنی19تیر سال87،در شهرستان آباده شیراز دستگیر و زندانی شود.

 جهانشاهی پس از دستگیری به جرم انجام اعمال خلاف شأن روحانیت به 5/23ماه حبس،سه سال عدم تردد و اقامت در سیرجان ،سی هزار تومان وجه نقد عوض از شلاق و8 سال خلع لباس محکوم شد.

عجیب است که او هم بند جزایری و مخالفان نظام بود در حالی که به تاسی از رهبر ش به مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخته بود.

بعد از گذشت هشت ماه و هشت روز از حبس،حجت الاسلام جهانشاهی برای دومین بار به فرمان رهبر معظم انقلاب و با دریافت پیام شفاهی ایشان با عنوانشکر الله مساعیکدر حالی که حدود 15 ماه از حبسش باقی ماند هبود آزاد شد.

 آزادی جهانشاهی همراه با اولین جرقه های تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال88 بودکه بعد از انتخابات به فتنه ای سوزان تبدیل شد.آتش سوزان فتنه تا ماهها اجازه ی فعالیت را به جهانشاهی نمیداد.اما او بعد از گذشت 8 ماه و با اطمینان از اینکه از کارش سوءاستفاده علیه نظام نخواهد شد،مجددا شروع به فعالیت کرد.

اولین اقدام او بعد از انتخابات مراجعه به مجلس شورای اسلامی در روز دوشنبه 5بهمن88 بود. او به همراه دوستانش نامه ای را که نوشته بود به تعداد نمایندگان تکثیر کرده و به دفتر تمام نمایندگان مجلس تحویل داد.اما بعد از گذشت سه ماه و نیم از اولین جلسه با کمیسیون اصل نود،کمیسیون مذکور می گوید:بررسی این پرونده در صلاحیت کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی نیست.

علیرضا جهانشاهی همزمان با شهادت صدیقه ی طاهره باز در حرکتی جدید عازم ام القرای جهان اسلام شد تا صدای عدالتخواهی خود را بلند تر از گذشته فریاد کند اما این بار تنها نیست و دانشجویان و طلاب جوان نیز که ندای حق طلبانه ی او را شنیدند وی را همراهی میکنند.

 او اولین شب حضورش در تهران را در مرقد امام خمینی گذراند و صبح روز شنبه اول خرداد 1389 باز هم با پای پیاده این بار به مقصد حرم حضرت عبدالعظیمحرکت کرد. با فرا رسیدن یکشنبه مشخص شد که جهانشاهی حرم حضرت عبدالعظیم را برای توقف انتخاب کرده است،توقفی که آغاز یک بست نشینی چند ماهه است.   
کد لوگو سمت چپ وبلاگکد لوگو سمت چپ وبلاگ
 

 

 

۰ نظر ۱۷ شهریور ۸۹ ، ۱۹:۳۰
سهیلا ملکی