دیدن خیر ابراز همدردی ایرانیان باخانواده قربانیان حملات پاریس برای خراب کردن یک هفته ام کفایت می کند.
یک عده شب رخت و لباس تن کرده و رفته اند جلوی در سفارت فرانسه گل و شمع گذاشته اند. چرا این خبر برای من که برای کشتن پشه ها هم ناراحت می شوم اعصاب خوردکن است؟
چون همین چندوقت اخیر مشابه این اتفاق در لبنان افتاد. مدتهاست در سوریه و عراق جریان دارد. کودکان، زن و مرد، پیر و جوان کشته شده اند. میلیون ها نفر اواره شده اند. جان میلیون هم نفر ارزش این را نداشت که جلوی سفارتشان یک دسته گل گذاشته شود؟ کاش انقدر که ادعایشان می شود اریایی بودند و یک بار جلوی سفارت افعانستان گل می گذاشتند. یک بار بخاطر این همه کشت و کشتار و اوارگی افغان ها با خانواده هایشان همدردی می کردند. کاش یک بار می رفتند و با خانواده های شهدای هسته ای همدردی می کردند. اما به فرانسه که می رسد جریان فرق می کند. خب ان ها غربی هستند. در ماجرای شارلی ابدو هم همین بود. رفتند و جلوی در سفارت فرانسه گل گذاشتند که ما را در غم خود شریک بدانید. اگر ادعای انسان دوستی دارند قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟ سفارت فرانسه هم پشیزی برایشان ارزش قایل نشد که لااقل در را باز کند یا نماینده ، ابدارچی یا خدمه ای بیاید و گل ها را تحویل یگیرد. تحقیر از این بالاتر؟ اما چرا به این جماعت بر نمی خورد؟ چون ویژگی اساسی شخصیت انسان غرب زده خودحقیرپنداری است. خودحقیرپنداری و بزرگ و شریف پنداری غرب از خصوصیات اصلی این ادم هاست. در زمانه ای که دولتمردان می گویند امریکا می تواند با یک موشک تاسیسات نظامی و دفاعی ایران را از کار بیاندازد و ما به جز تولید ابگوشت و قرمه سبزی در چیزی توانمندی نداریم یاید هم این خودحقیرپنداری و بزرگ پنداری غرب گسترش بیابد. به خودی ها که برسند فریاد بکشند و ناسزا بگویند تمسخر و تحقیر کنند. به غرب که می رسند لبخند بزنند، گل و شمع بدهند. دست بدهند و خودشان را در غم ان ها شریک بدانند.