بچه؛ درس؛ زندگی
جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۲۰ ق.ظ
سید علی خامنه ای اول آذر هزار و سیصد و نود
۹۵/۱۰/۱۰
طبقه بندی موضوعی
-
زندگی
(۷۴) -
مادری
(۲۸)-
فاطمه
(۶)
-
-
زندگی طلبگی
(۱۶) -
کتاب
(۵) -
فیلم
(۳) -
دانشگاه
(۲۱) -
جامعه
(۲۷) -
مدرسه
(۱) -
پیشنهاد می کنم
(۶) -
پناه ما
(۶) -
مجتمع طلاب
(۲) -
کوتاه نوشت، کشکول
(۵) -
قم
(۷)-
مرد خدا
(۱)
-
-
آخرالزمون
(۲) -
تصمیم جدید
(۳)
مطالب پربحث‌تر
- ۹۵/۱۰/۰۸آخه چطور با بچه درس بخونم؟
- ۹۵/۰۹/۲۸این شهر آرام، این شهر عجیب...
- ۹۵/۱۰/۱۰بچه؛ درس؛ زندگی
- ۹۴/۰۸/۰۷یک واقعیت اجتماعی
- ۹۵/۱۰/۰۵وی عاشق هری پاتر است
- ۹۶/۰۱/۲۷داخلی 109
- ۹۵/۱۰/۱۷دنیا قشنگ باشد چه بهتر
- ۹۵/۱۰/۱۵این زن چه کنه؟
- ۹۴/۰۸/۲۴دم خروس یا قسم حضرت عباس؟
- ۹۵/۱۰/۰۱این جا، خانه ی ما، مرکز دنیا
پیشنهاد می کنم بخونید
۱۰ دی ۹۵ ، ۰۸:۲۹
بانو. میم
بانو. میم
تو پزشکی سخته... خیلی سخته...
مگه اینکه از پزشکی بگذری یا نصفه پزشک بشی... که نمیشه... باز تو رشته های دیگه خیلی بهتره...
پاسخ:
البته میشه ولی واقعا خیلی سخت
البته میشه ولی واقعا خیلی سخت
۱۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۰۱
مامانِ معصومه
مامانِ معصومه
شاید برات جالب باشه پارسال توی جامعه یه استاد داشتیم که متولد سال 60 بود فک کنم وتوی 17-18سالگی ازدواج کرده بود و سه تا بچه داشت و بچه بزرگش اول دبیرستان بود و بچه کوچیکش زیر دوسال و با مدرک سطح چهار حوزه هم توی جامعه وهم توی یکی از دانشگا های تهران تدریس می کرد اونم رشته فقه و اصول.فک کن چه توانمندی داشته و اونم مثل من و شما توی قم هم غریب و دست تنها بوده
خلاصه خواهر درسته خیلییییی سخته اما اگر خواست خدا و خواست وتوان ما یکی بشه.شدنیه.
فک کن چند سال دیگه ان شالله شما استاد فسلفه دانشگاه قم ومنم یه مبلغ تربیت دینی....
اگر هدف تو را تسخیر قله هاست
باید همیشه رفت
باید همیشه خواست
...
این روزهای سخت بهایی هست که باید برای رسیدن به موفقیت بپرداریم
خلاصه خواهر درسته خیلییییی سخته اما اگر خواست خدا و خواست وتوان ما یکی بشه.شدنیه.
فک کن چند سال دیگه ان شالله شما استاد فسلفه دانشگاه قم ومنم یه مبلغ تربیت دینی....
اگر هدف تو را تسخیر قله هاست
باید همیشه رفت
باید همیشه خواست
...
این روزهای سخت بهایی هست که باید برای رسیدن به موفقیت بپرداریم
پاسخ:
چقدر امیدبخش کامنت می ذارید :(
چقدر امیدبخش کامنت می ذارید :(
باید هرطور شده بیام برتون گردونم قم :))
۱۱ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۸
هَشت حَرفی
هَشت حَرفی
اگه بچه ی من بخواد مثل بچگیای خودم بشه درس که هیچی زندگی رو میذارم کنار و شبانه روز کنترلش میکنم و تعقیبش میکنم و در کل هر کاری که بتونم مهارش کنم میکنم!
پاسخ:
خب این نشون میده شما خیلی پدر متعهدی خواهید شد
خب این نشون میده شما خیلی پدر متعهدی خواهید شد
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۴:۴۸
خورشید بانو
خورشید بانو
فقط میگم خوشبحال کسایی که بتونن .
پاسخ:
اره خیلی
اره خیلی
راستی من با همین سهیلا ملکی هستم اونجا
هی یادم میرفت بهتون بگم
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۱۲
خانم اشک
خانم اشک
منظور رهبر از درس فقط مسایل و درس های حوزه یا تهش علوم انسانی است مطمئنم
وگرنه بقیه درس ها چه فایده ای دارن وقتی نظر ایشون درس خوندن زن هست کار کردنش نه؟
گرچه من موندم برای زنانی که مطلقه و تنهان چه نظری دارن؟
معمولا از سن استخدام دولتی رد شدن آخه! :/
پاسخ:
مگه ایشون جایی گفتن با کار کردن زن مخالفن؟
مگه ایشون جایی گفتن با کار کردن زن مخالفن؟
در دیدار زنان کشورهای مسلمان یه جا ایشون میگن امروز زنان ایرانی در پیچیده ترین ازمایشگاه ها حضور دارند و این روز به عنوان یک افتخار و ارزش به عنوان الگو مطرح می کنند
در دیدار با یکی از خانواده های شهدا که فرزند پزشک داشتند که خانم بودن اقا فرموده بودند که من خیلی علاقه داشتم دخترهام پزشکی بخونند اما
مقدور نبود
و باز جای دیگه میگن اگر زن استعدادی در زمینه علم ( نمیگن چه علمی، میگن علم یعنی هر علمی) ورزش، سیاست و ... داشته باشد و نگذارند این استعداد شکوفا شود این ظلم به زن است
زن مطلقه هم می تونه درس بخونه، زندگیش رو هم شیرین کنه. خوشبخت کردن خودمون فکر کنم از همه چیز مهمتره
الان که استخدام دولتی کلا شبیه معجزه س در هر سنی
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۶:۲۷
همنفس یار
همنفس یار
این نشون میده که حضرت آقا به همه چیز دقت ریز دارن و چقدر فرزند آوری و تحصیل خانواده مهمه برا کشور،
ممنون که اصل متن رو همراه تاریخ گذاشتید
پاسخ:
بله خیلی ریزبینن
بله خیلی ریزبینن
من خودم خیلی به این صحبت با این صراحت نیاز داشتم. مخصوصا که جدیدا زن فقط مادر و همسر رو زبون ها افتاده
خواهش می کنم عزیزم
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۶:۳۷
آقای سر به هوا ...
آقای سر به هوا ...
به نظر من ترغیب به بچه دار شدن با حرف عملیاتی نمیشه .
وقتی ضمینه فراهم بشه کی بدش میاد بچه بیاره ؟ با حرف که نمیشه کاری از پیش برد .
کی میاد خودش بندازه تو فشار با یه توصیه ؟ خرجش از کجا میاد ؟
وقتی ضمینه فراهم بشه کی بدش میاد بچه بیاره ؟ با حرف که نمیشه کاری از پیش برد .
کی میاد خودش بندازه تو فشار با یه توصیه ؟ خرجش از کجا میاد ؟
پاسخ:
فکر کنم بستگی به این داره که شنونده ش کی باشه. تو محل زندگی کنونی ما شامل1200 خانوار طلبه با متوسط درامد 500 هزار تومن فرزند زیاد خیلی معمولیه. حتی داریم زن و شوهر دهه هفتادی فرزند سوم رو دارم از شیر میگیرن و به فکر چهارمی هستن. تو دهه شصتی ها که کاملا روتینه. البته هستن کسایی که میگن2تا یا نهایت نهایتش 3تا ولی خب فوقش 5 درصد باشن. شما این رو مقایسه کنید با کلان شهرها که تک فرزندی غالبه و بی فرزندی و اصلا حیوانات خانگی به جای بچه داره غالب میشه. در مطالعات معتبری در شهر تهران یکی از گزینه ها این بود که اگر هزینه و مخارج فرزندداری داده شود به این کار اقدام می کنید؟ جز درصدی محدود گفته بودند نه!
فکر کنم بستگی به این داره که شنونده ش کی باشه. تو محل زندگی کنونی ما شامل1200 خانوار طلبه با متوسط درامد 500 هزار تومن فرزند زیاد خیلی معمولیه. حتی داریم زن و شوهر دهه هفتادی فرزند سوم رو دارم از شیر میگیرن و به فکر چهارمی هستن. تو دهه شصتی ها که کاملا روتینه. البته هستن کسایی که میگن2تا یا نهایت نهایتش 3تا ولی خب فوقش 5 درصد باشن. شما این رو مقایسه کنید با کلان شهرها که تک فرزندی غالبه و بی فرزندی و اصلا حیوانات خانگی به جای بچه داره غالب میشه. در مطالعات معتبری در شهر تهران یکی از گزینه ها این بود که اگر هزینه و مخارج فرزندداری داده شود به این کار اقدام می کنید؟ جز درصدی محدود گفته بودند نه!
حالا ان شاالله خودتون پدر شدید می بینید که بچه داری اصلا شوخی نیست و واقعا سخته. درمقابل زندگی راحتی که داشتیم. به نظر میاد مساله اصلی تغییر در نگرش ها و متفاوت شدن سبک زندگی نسبت به گذشته س. و بازگشت به سبک زندگی ساده و یا گذشتن های مقطعی از خواب و خوراک درست و سروقت، هیکل خوب، کار و درس و تفریح هم قطعا با امور دستوری و بخشنامه ای میسر نیست
البته نه به این معنی که مساله اقتصادی رو کلا پاک کنم ولی در رتبه اول و دوم نیست.
ناگفته هم نماند من خودم خیلی دوست داشتم که نه حرف اقا برام مهم بود و نه خودم اعتقادی به فرزند داری داشتم؛ به همه هم میگفتم بچه دار نشن بلکه مسولین یه تکون حداقلی به خودشون بدن
۱۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۰
مامانِ معصومه
مامانِ معصومه
وقتی توی تلویزیون می شنوم که میگن :کار در معدن سخت ترین کار دنیاست، بازیگری بعداز کار در معدن سخت ترین کار دنیاست و...
خندم میگیره...
به نظر من سخت ترین کار دنیا مادری کاردنه...
وقتی تازه میخوای از لذت بودن یه موجود در درونت غرق لذت بشه...یهو کلی حس بد و عجیب و غریب میاد سراغت ...هفته های اول با خودت میگی نکنه قلبش تشکیل نشه...وقتی از گرسنگی داری به خودت میپیچی و میل به هیچ غذایی نداری و از همه غذاها بدت میاد...وقتی حتی فکر کردن و دیدن بعضی غذاها برات تهوع آور میشه...وقتی خوردن یه لیوان اب خوش برات آرزو میشه و باخودت میگی خنده داره اگه از بچه انتظار جبران داشته باشی. حتی اگه همه طلاهای عالم رو به پات بریزه جبران دو روز لب به غذا نزدت و ضعف و بیحالی ات هم نمیشه و این خداست که تنها جبران کنندست......ماه ها میگذرن و تهوع ها کم شدن حالا یکی دو ماهی بیشتر نمونده تا تولد یه موجود عزیز،اما واریس بارداری میاد سراغت و شبا با گریه از این پهلو به اون پهلو میشی و خواب راحت نداری...حالاتازه به دنیا اومده ....میخوای از بیمارستان مرخص بشی اما میگن بچه زردی داره و باید بمونه و تو با چه حالی بدون اون به خونه میای ...دردهای بعد زایمان خودت یادت میره و پای دستگاه فتو آماده باشی تا با هر تکون بچه از جا بپری و و شیر بهش بدی مبادا دلبندت گرسنگی بکشه....وقتی شیر نداری و نصف شبا با گریه به حضرت رباب متوسل میشه و هربار شیر دادنت روضه ای میشه برا خودش...وقتی شدت بیخوابی و کمبود سه ساعت خواب پشت سرهم حسابی کلافه ات کرده و کودکت وقتی تازه چشمات داره سنگین میشه باز بیدار میشه....وقتی روزه ای و روزه بدون سحری جون از بدنت برده و کودکت بازی میخواد...بغل می خواد...غذا میخواد...و تویی و کارهای خونه و دهن خشک و ضعف بدن و درس های تلمبار شده....
و این داستان همچنان ادامه داره...نگرانی های تو و تضرع و توسل و دعاهات برای عاقبت بخیری دلبندت هم بماند...
کارگرمعدن و بازیگر حداقل خواب و غذاش سرجاشه...
ولی ما در گوشه ای از دنیا داریم خدمت میکنیم که شاید هیچ کس نبینه وندونه الا اونی که باید ببینه و بدونه و اینه نقش پنهان زن ...و اینه که بقول اقای پناهیان روز قیامت خانمی میاد و میبینن که مقامش از شهید چمران بالا تره و بعد میبینن این مادر شهید چمران....
کار هرچه پنهان تر پاداشش بیشتر...
من عاشق این خانه کوچک و تک خوابه و قدیمی و نه چندان شیک اما گرم و پر از یاد خدا هستم خانه ای که با پول شبهه دار و نه حرام ،می توانست خیلی از این بزرگتر و شیک تر باشد اما نخواستیم و انتخاب ما خدا بود و خانه ای که در بهشت انتظارمان را می کشد ....و خدایی که از من به فرزندم مهربان تره...و از مادرم نسبت به من حواس جمع تر و توانا تر
یا لطیف...
خندم میگیره...
به نظر من سخت ترین کار دنیا مادری کاردنه...
وقتی تازه میخوای از لذت بودن یه موجود در درونت غرق لذت بشه...یهو کلی حس بد و عجیب و غریب میاد سراغت ...هفته های اول با خودت میگی نکنه قلبش تشکیل نشه...وقتی از گرسنگی داری به خودت میپیچی و میل به هیچ غذایی نداری و از همه غذاها بدت میاد...وقتی حتی فکر کردن و دیدن بعضی غذاها برات تهوع آور میشه...وقتی خوردن یه لیوان اب خوش برات آرزو میشه و باخودت میگی خنده داره اگه از بچه انتظار جبران داشته باشی. حتی اگه همه طلاهای عالم رو به پات بریزه جبران دو روز لب به غذا نزدت و ضعف و بیحالی ات هم نمیشه و این خداست که تنها جبران کنندست......ماه ها میگذرن و تهوع ها کم شدن حالا یکی دو ماهی بیشتر نمونده تا تولد یه موجود عزیز،اما واریس بارداری میاد سراغت و شبا با گریه از این پهلو به اون پهلو میشی و خواب راحت نداری...حالاتازه به دنیا اومده ....میخوای از بیمارستان مرخص بشی اما میگن بچه زردی داره و باید بمونه و تو با چه حالی بدون اون به خونه میای ...دردهای بعد زایمان خودت یادت میره و پای دستگاه فتو آماده باشی تا با هر تکون بچه از جا بپری و و شیر بهش بدی مبادا دلبندت گرسنگی بکشه....وقتی شیر نداری و نصف شبا با گریه به حضرت رباب متوسل میشه و هربار شیر دادنت روضه ای میشه برا خودش...وقتی شدت بیخوابی و کمبود سه ساعت خواب پشت سرهم حسابی کلافه ات کرده و کودکت وقتی تازه چشمات داره سنگین میشه باز بیدار میشه....وقتی روزه ای و روزه بدون سحری جون از بدنت برده و کودکت بازی میخواد...بغل می خواد...غذا میخواد...و تویی و کارهای خونه و دهن خشک و ضعف بدن و درس های تلمبار شده....
و این داستان همچنان ادامه داره...نگرانی های تو و تضرع و توسل و دعاهات برای عاقبت بخیری دلبندت هم بماند...
کارگرمعدن و بازیگر حداقل خواب و غذاش سرجاشه...
ولی ما در گوشه ای از دنیا داریم خدمت میکنیم که شاید هیچ کس نبینه وندونه الا اونی که باید ببینه و بدونه و اینه نقش پنهان زن ...و اینه که بقول اقای پناهیان روز قیامت خانمی میاد و میبینن که مقامش از شهید چمران بالا تره و بعد میبینن این مادر شهید چمران....
کار هرچه پنهان تر پاداشش بیشتر...
من عاشق این خانه کوچک و تک خوابه و قدیمی و نه چندان شیک اما گرم و پر از یاد خدا هستم خانه ای که با پول شبهه دار و نه حرام ،می توانست خیلی از این بزرگتر و شیک تر باشد اما نخواستیم و انتخاب ما خدا بود و خانه ای که در بهشت انتظارمان را می کشد ....و خدایی که از من به فرزندم مهربان تره...و از مادرم نسبت به من حواس جمع تر و توانا تر
یا لطیف...
پاسخ:
و البته پدری:)) بیچاره ها هم باید بیرون خونه کار کنن هم بیان خونه بچه داری کنن :دی
و البته پدری:)) بیچاره ها هم باید بیرون خونه کار کنن هم بیان خونه بچه داری کنن :دی
دقیقا منم دوران بارداریم و بعد زایمانم روضه س. در حدی که میگم خود زایمان کاری نداشت که :|
ان شاالله بتونیم مادرهای خوبی باشیم. من که خودم به شخصه به شما افتخار می کنم :)
قم بودید کجا بودید راستی؟
۱۲ دی ۹۵ ، ۰۸:۲۴
مامانِ معصومه
مامانِ معصومه
عه چه جالب
الان انلاینی
چه خووووووووب که میخوای فسلفه تعلیم و تربیت بخونی.حتما دانشگاه قم دیگه درسته؟چون دکتراشم داره
آوررررین(این مدل جدید آفرینه مثل همون عجیجم و عجقم)
راستی یه جا نوشته بودی فلسفه به بچه ها درس میدی.
لازمه بگم که چشمام در چه درجه ای چارتا شد؟
یعنی چی اونوقت؟
الان انلاینی
چه خووووووووب که میخوای فسلفه تعلیم و تربیت بخونی.حتما دانشگاه قم دیگه درسته؟چون دکتراشم داره
آوررررین(این مدل جدید آفرینه مثل همون عجیجم و عجقم)
راستی یه جا نوشته بودی فلسفه به بچه ها درس میدی.
لازمه بگم که چشمام در چه درجه ای چارتا شد؟
یعنی چی اونوقت؟
پاسخ:
اره صبح ها میام که جوجه خوابه البته دیگه بیداره :))
اره صبح ها میام که جوجه خوابه البته دیگه بیداره :))
نه من خیلی کم توقعم. دوست دارم دانشگاه تهران قبول شم :| به عشق شاگردی چند تن از اساتیدش
اورین :)))
خودشون ناراحت نکن. مثل فلسفه رایج نیست. بیشتر تمرین تفکر فلسفی و مبنایی، تمرین کار گروهی، ندادن محتوای اماده و این صحبت هاست
۱۲ دی ۹۵ ، ۱۰:۴۳
دچــ ــــار
دچــ ــــار
با این کامنتا شما از الان خودتون رو استاد فلسفه بدوینن :)
پاسخ:
چطور؟ :/
چطور؟ :/
۱۲ دی ۹۵ ، ۱۶:۳۱
دچــ ــــار
دچــ ــــار
از اون نظر که دوستان خیلی روحیه دادن بهتون
پاسخ:
چی بگم والا
چی بگم والا
۱۲ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۹
مامانِ معصومه
مامانِ معصومه
بامزه است که بگم ما ماه های اول زندگی مون خونمون تو پردیسان نزدیک مسجد امام صادق علیه السلام بود اون خونمون سه خوابه بود
بعد اومدیم صفاشهر خونمون دو خوابه شد.حالا اومدیم اینجا و خونمون یه خوابه است،به شوهرم گفت با این روند احتمالا خونه بعدی مون یه سالنه که با پرده آشپزخونه و سالن پذیرایی و باقی موارد رو جدا می کنیم...خخخخخخخ
میگم ان شالله سال آینده که تهران قبول شدی با وجود دخترت رفت و امد سخت نیست برات؟
بعد اومدیم صفاشهر خونمون دو خوابه شد.حالا اومدیم اینجا و خونمون یه خوابه است،به شوهرم گفت با این روند احتمالا خونه بعدی مون یه سالنه که با پرده آشپزخونه و سالن پذیرایی و باقی موارد رو جدا می کنیم...خخخخخخخ
میگم ان شالله سال آینده که تهران قبول شدی با وجود دخترت رفت و امد سخت نیست برات؟
پاسخ:
عه پردیسان بودید پس دور نبودیم زیاد
عه پردیسان بودید پس دور نبودیم زیاد
ما هزاره هشتمیم
ان شالله بهترین خونه ها روزیتون بشه :)
دیگه هرکه طاووس خواهد و جور و اینا
یعنی میشه؟ :(
۱۳ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۶
همسر سید علی
همسر سید علی
سلام
کامنت ها رو که خوندم متوجه شدم که می خوایید فلسفه بخونید
حقیقتش اینکه گروه فلسفه دانشگاه مفید قم به شدت گروه قوی هست، ولی گروه فلسفه دانشگاه تهران یا علامه خوب هستند ولی خب حداقل برای من بار علمی خیلی فوق العاده ای نداشتند، چون ارشد همه کارش روی دوش دانشجو چون بیشترش مقاله و تحقیق و بررسی هستش و مثل کارشناسی نیست که دانشجو بیشتر اطلاعات باید بگیره، استاد ما آقای دینانی حرف خوبی می زدند ، می گفتند تو ارشد دانشجو فلسفه باید به فلسفه ورزی برسه وگرنه این فلسفه ای که می خونه حتی اگه تا فوق دکتری هم بره به هیچ دردیش نمی خوره ...
کلا به نظرم شهر قم بار علمیش در حوزه فلسفه خیلی بالاتر از دانشگاه های تهران البته من تعریف گروه فلسفه دانشگاه مفید رو خیلی شنیدم که خیلی قوی هستند
پاسخ:
سلام عزیزم
سلام عزیزم
فلسفه تربیت مدنظرمه
و به همین خاطر تهران یا علامه
کم توقع هستم :)
۱۴ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۰
همسر سید علی
همسر سید علی
شما می خوایید راهکارها و شیوه های تربیتی رو آموزش ببینید یا در مورد چرایی فلسفه تعلیم و تربیت می خوایید بدونید ؟
برای دکتری می خواستم فلسفه تعلیم و تربیت رو بزنم منتها من دنبال راهکارها و شیوه های تربیت بودم یعنی دنبال یه علم کاربردی در این زمینه ، منتها چارت درسی دانشگاه ها رو که دیدم، احساس کردم بیشتر مباحث این رشته به چرایی و بحث در مورد نظرات در این حوزه می پردازه نه ارائه راهکار و شیوه تربیتی در سطح جامعه ولی چارت درسی علوم تربیتی رو نگاه کردم احساس کردم بیشتر به انواع راهکارها و شیوه ها می پردازه و کاربردی تره ...
شما بیشتر تمایلتون چیه ؟
پاسخ:
اگر دنبال رشته هر کاربردی در تربیت بودید که قطعا فلسفه تربیت اون هم در مقطع دکتری فایده ای براتون نخواهد داشت
اگر دنبال رشته هر کاربردی در تربیت بودید که قطعا فلسفه تربیت اون هم در مقطع دکتری فایده ای براتون نخواهد داشت
همون طورکه خودتون فرمودید فلسفه تربیت درمورد چرایی، چگونگی؛ امکان و هدف تربیت بحث می کنه و تماما انتزاعیه
گرایش هایی مثل اموزش پیش دبستان، مشاوره و روانشناسی تربیتی بیشتر به چیزی که می خواید نزدیکه ولی تا جایی که تو این چند سال تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که این توقع جایی براورده نمیشه مگر در کلاس ها و همایش ها و سخنرانی ها و مطالعه شخصی
من با توجه به علاقه ای که به فلسفه دارم و چندسالی بحث تولید علم و تحول در علوم انسانی رو پیگیری کردم می خوام فلسفه تعلیم و تربیتت شرکت کنم ان شاالله
۱۴ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۲
همسر سید علی
همسر سید علی
یه مدتیه که دارم فکر می کنم دوباره ارشد بخونم منتها ایندفعه رشته علوم تربیتی
نمی دونم اینطوری بیشتر بهم کمک کننده است یا نه
دعا کنید هرچی خیره همون بشه
ان شالله که موفق بشید و بهترین رتبه رو بیارید
:)
پاسخ:
کارشناسی چی خوندید؟
کارشناسی چی خوندید؟
مثلا من خیلی بلدم مشاوره بدم
ممنون عزیزم
۱۵ دی ۹۵ ، ۰۸:۲۵
همسر سید علی
همسر سید علی
کارشناسی فلسفه اسلامی
ارشد هم فلسفه غرب گرایش اخلاق
ولی حوزه فعالیتم فلسفه برای کودکان و تربیت دینی
:))
پاسخ:
خیلی هم خوب :)
خیلی هم خوب :)
یعنی می خواید چیزی بخونید که در حوزه فعالیتتون کمک کنه؟
۱۶ دی ۹۵ ، ۰۹:۳۶
رهرو
رهرو
سلام
چه حس خوبی داد این پست
دلگرم شدم به مسیری که انتخاب کردم
راستی سال نود فرمودن یا 95 ؟؟
پاسخ:
این حرف برای همین امساله اما قریب به این مضامین رو سال های مختلف مکرر گفتن
این حرف برای همین امساله اما قریب به این مضامین رو سال های مختلف مکرر گفتن